۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

مانيفست آزادی زن در ايران به مناسبت هشت مارس روز جهانى زن! هشت مارس امسال، روز بزرگداشت ندا سمبل مبارزه مردم ایران علیه جمهوری اسلامی!

نفس وجود جمهوری اسلامی با آزادی زنان مغایر است. جمهوری اسلامی حکومتی زن ستیز، برپاکننده آپارتاید جنسی، و عامل سه دهه تحمیل شنیع ترین اهانتها و تحقیرها و شدیدترین سرکوبگریها و بیحقوقی ها به زنان در ایران است. بدون آزادی زن جامعه آزاد نخواهد شد و بدون سرنگونی جمهوری ضد زن اسلامی زنان به حقوق خود دست نخواهند یافت. جمهوری اسلامی باید برود! این پیام ندا آقا سلطان سمبل انقلاب جاری در ایران، و حکم و امر زنان شجاع و پیشروی است که هفت ماه است در پیشاپیش صفوف مردم کل حکومت زن ستیز اسلامی را به چالش کشیده اند.

ما زنان و مردان آزادیخواه سی سال قبل در هشت مارس ١۹۷۹(١٣٥٧) در ايران در مقابل ارتجاعیون تازه بقدرت رسیده با فرياد نه به حجاب اجباری ایستادیم و امروز با داشتن تجارب خونين و دردناکی از سه دهه آپارتاید جنسی، بردگی جنسی و سرکوب مستمرزنان، با صدائی رساتر و کوبنده تر بهمراه نسل جوان و پيشرو در ايران اعلام ميکنيم که جمهوری اسلامی بعنوان یک حکومت ضد زن، بعنوان حکومت آپارتاید جنسی بايد سرنگون شود. اعلام میکنیم سران حکومت اسلامی به جرم جنايت سيستماتيک عليه ميليونها زن، بجرم جنایت علیه بشریت بايد دستگير و محاکمه شوند. اين فرمان انقلاب در ايران است. با سرنگونی جمهوری اسلامی ما به ياری ميليونها زن در کشورهای اسلام زده می شتابيم که اسير حکومتها و باندهای تروريست اسلامی و سنتهای ناموس پرستانه و مردسالارانه اسلامی هستند.

دفاع از انقلاب جاری درايران، امروز ميتواند و بايد يک حرکت عظيم بين المللی باشد. هشت مارس روز جهانی و بين المللی زنان است و امسال مهر همبستگی با زنان و مردم ایران برای سرنگونی حکومت اسلامی بر اين هشت مارس حک شده است. ما از همه فعالين و سازمانهای مدافع حقوق زن دعوت ميکنيم که با جنبش زنان در ايران ابراز همبستگی کنند و یاد ندا آقا سلطان را بعنوان سمبل جنبش انقلابی علیه جمهوری اسلامی گرامی بدارند. هشت مارس امسال، روز همبستگی با جنبش آزاديخواهی مردم ايران است!

ما بیانیه زیر را بعنوان مانیفست آزادی زنان در ایران اعلام میداریم وهمه فعالین جنبش آزادی زن و نیروهای سکولار و آزادیخواه را به حمایت از این مانیفست و به همبستگی با مردم ایران در مبارزه برای سرنگونی حکومت آپارتاید جنسی و زن ستیز جمهوری اسلامی فرامیخوانیم:

۱- محاکمه رهبران و مسئولين جمهوری اسلامی به جرم جنايت عليه بشريت و از جمله به جرم سی سال تحمیل شنیع ترین اهانتها و تحقیرها و سرکوبگریها و بیحقوقی مفرط به زنان در ايران

۲- لغو همه قوانين ضد زن اسلامی و کلیه قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان و تضمين برابری کامل زن و مرد در همه عرصه های اقتصادی، سياسی، فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی

۳- جدايی کامل دين از دولت، آموزش و پرورش و کلیه قوانین

۴- لغو جدا سازی جنسيتی و آپارتايد جنسی

۵- ممنوعیت صیغه و تعدد زوجات. حق بیقید و شرط جدائی (طلاق) برای زن و مرد. لغو کلیه قوانینی که حقوق مدنی زنان (نظیر حق مسافرت، معاشرت، شرکت در فعالیتهای اجتماعی و غیره) را به کسب اجازه از شوهر، پدر، و یا سایر مردان خانواده مشروط میکند. برابری کامل حقوق و وظایف زن و مرد در امر تکفل و سرپرستی فرزندان پس از جدایی

۶- لغو حجاب اجباری زنان و ممنوعیت حجاب کودکان و به رسمیت شناسی کامل آزادی پوشش

۷- لغو کلیه احکام و قوانین وحشيانه و ضد انسانی سنگسار و اعدام و قصاص و سایر مجازاتهای اسلامی

۸- آزادی بی قيد و شرط بيان و اعتراض و آزادی تشکل و اعتصاب و تحزب و اجتماعات

۹- آزادی فوری وبیقید وشرط همه زندانيان سياسی و عقیدتی

۱۰- آزادی مذهب و بی مذهبی و آزادی نقد مذهب



٣بهمن ١٣٨۸، ٢٣ ژانویه ٢٠١٠

مینا احدی

شهلا دانشفر

مهین علیپور

مریم نمازی

حمايت خود را از اين بيانيه ميتوانيد به ادرس زير ارسال کنيد!

براي امضا بيانيه به ادرس زير مراجعه کنيد!

http://equal-rights-now.com/IntWD

manifestzanan@gmail.com آدرس ایمیل جهت جلوگیری از رباتهای هرزنامه محافظت شده اند، جهت مشاهده آنها شما نیاز به فعال ساختن جاوا اسكریپت دارید

تلفن تماس: 00491775692413

۱۳۸۸ بهمن ۲۸, چهارشنبه

علیه تبعیض – سازمان دفاع از حقوق زن: بمناسبت ٨ مارس جلوی سفارت جمهوری اسلامی شنبه ٦ مارس از ساعت 16 – 13 بعد از ظهر در استكهلم

هشت مارس امسال، روز بزرگداشت ندا آقاسلطان سمبل مبارزه مردم ایران علیه جمهوری اسلامی!

نفس وجود جمهوری اسلامی با آزادی زنان مغایر است. جمهوری اسلامی حکومتی زن ستیز، برپاکننده آپارتاید جنسی، و عامل سه دهه تحمیل شنیع ترین اهانتها و تحقیرها و شدیدترین سرکوبگریها و بیحقوقی ها به زنان در ایران است. بدون آزادی زن جامعه آزاد نخواهد شد و بدون سرنگونی جمهوری ضد زن اسلامی زنان به حقوق خود دست نخواهند یافت. جمهوری اسلامی باید برود! این پیام ندا آقا سلطان سمبل انقلاب جاری در ایران، و حکم و امر زنان شجاع و پیشروی است که هفت ماه است در پیشاپیش صفوف مردم کل حکومت زن ستیز اسلامی را به چالش کشیده اند.

برای تحقق به این خواست و اجرای این پیام ، همگان را در به تظاهراتهای زیر فرا میخوانیم :

شنبه 6 مارس جلوی سفارت جمهوری اسلامی از ساعت 16 – 13 بعد از ظهر

دوشنبه 8 مارس در södermalmstorg از ساعت 15-17.30 با نمایش ویدیوکلیپ ، میز کتاب ،نمایشگاه عکس و سخنرانی ....

دوشنبه 8 مارس از ساعت 18.00 شرکت در راهپیمائی با تمامی سازمانهای زنان بطرف medborgarplatsen

رای ابراز همبستگی با مبارزات زنان در ایران، ما با دادن یک مانیفست از همگان میخواهیم آنرا امضا کنند و از مبارزات زنان در ایران حمایت کنند.

برای امضا این مانیفست لطفا به آدرس زیر مراجعه کنید:

http://equal-rights-now.com/IntWD

مرگ بر جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی و برابری

علیه تبعیض – سازمان دفاع از حقوق زن

۱۳۸۸ بهمن ۲۵, یکشنبه

22 بهمن یک حکومت نظامی واقعی بود! این موج سر باز ایستادن ندارد!گزارشی از فعالین نشریه دانشجویی بذر!

امروز 22 بهمن بود. روزی که نتیجه مبارزات مردم به دست خمینی و دارو دسته اش افتاد و تا به امروز که 31 سال می گذرد مردم تحت ستم و استبداد اسلامی در زمینه های مختلف قرار داشته اند.

8 ماه پیش در چنین روزی خیزش مردم آغاز شد و شاید کسی فکر نمی کرد که تا امروز ادامه پیدا کند. اما ادامه پیدا کرد و در این مدت اتفاقات زیادی افتاد. جنبش مردم کیفیت دیگری پیدا کرد و مطالبات مردم تغییر کرد و شکل رادیکالتری پیدا کرد. شعارها متفاوت شد. این خیزش دستگیری ها و کشته های زیادی داشت.

امروز هم به خیابان رفتیم تا در کنار مردم در مبارزات شرکت کنیم. بنابر شنیده ها به فلکه دوم آریا شهر (صادقیه) رفتیم. بسیاری از راههای منتهی به آزادی و صادقیه بسته شده بود. گفته میشد که از ساعت 12 دیشب عبور و مرور ماشین به سمت آزادی ممنوع شده است. البته دولت هر چه نیرو که لازم داشته تا 12 دیشب به تهران وارد کرد. هیچ اتوبوسی برای تردد مردم موجود نیست. چرا که همه آنها را برای انتقال طرفداران دولت برده اند. به فلکه صادقیه که می رسیم، تمایز معترضین از بقیه مشخص است. نیروهای امنیتی و لباس شخصی بسیار زیادند. اجازه نمی دهند مردم در جایی بایستند. معترضان در پارک نزدیک میدان جمع شده اند. مثل همیشه مصمم و از هر سن و سالی می بینی. همه از کنار هم رد می شوند و به یکدیگر لبخند می زنند. صدای شعار طرفداران دولت به گوش می رسد. به همه پرچم ایران و عکس های خامنه ای داده اند. البته در دست همه ساندویچ و ساندیس هم دیده می شود. شخصی در تظاهرات 9 دی دولتی ها می گفت که مخالفان شعور سیاسی مردم را پایین می آورند که می گویند مردم به دلیل کیک و ساندیس می آیند. واقعیت این است که این موضوع حتماً برای طرفداران مهم است. چون هولی که می زدند و دست و پایی که می شکستند برای اینکه خوراکی بگیرند این مورد را تأیید می کرد.

صدای جیغ زنی به گوش می رسد و عده ای فرار می کنند. به سمت صدا که بر می گردیم جوانی را که توسط لباس شخصی ها دستگیر شده می بینیم. به سمت پارک می رویم و در کنار بقیه می نشینیم. هلیکوپترها در بالای سر مردم حرکت می کنند. مردم می گویند که خامنه ای را به یک پناهگاه منتقل کرده اند. همه با نفرت هر چه تمامتر از خامنه ای و جمهوری اسلامی می گویند. هیچ کس به سکوت معتقد نیست. در این لحظه تعدادی بسیجی که شاید 20-30 نفر باشند، در حالیکه شعار می دهند "آمریکای فریبکار، نقاب سبز رو بردار!"، "دانشجو می میرد، ذلت نمی پذیرد!" به میان مردم در پارک می آیند. لابلای آنها 2-3 دختر جوان که قیافه عجیب غریبی دارند دیده می شود. ازجمله اینکه آرایش بسیار غلیظی دارند و از مدل موها و لباس و کفشی که پوشیده اند به نظر می آید که بیشتر قصد رفتن به مهمانی داشته اند تا تظاهرات. مدتی میان مردم می ایستند و سینه می زنند و حیدر حیدر می گویند. قصد تحریک مردم را دارند و مردم با تمسخر به آنها نگاه می کنند.

چیزی که امسال قابل توجه است این است که تظاهرات دولتی خیلی زود به اتمام می رسد. تا مردم جمع شوند، حدوداً ساعت 10 می شود و در ساعت 11:30 تقریباً مراسم تمام می شود. در هنگامیکه طرفداران به سمت اتوبوسها می روند تا سوار شوند معترضین در کنار هم در پیاده روها به سمت بالا حرکت می کنند. یکی می گوید گاردیها دارند می آیند. در حالیکه مردم سکوت کرده اند. در این هنگام یکی فریاد می زند مرگ بر دیکتاتور و بقیه تکرار می کنند. گاردی ها حمله می کنند وهمه در حالی که فریاد مرگ بر دیکتاتور می دهند، فرار می کنند. اتفاق خاصی نمی افتد و دوباره همه از گوشه و کنار سعی می کنند دور هم جمع شوند.

فلکه صادقیه مملو از نیروهای امنیتی است. دور تا دورمیدان را قرق کرده اند. در جایی که مردم از گاردیها فرار می کنند، کمی بالاتر دوباره در پارکی دور هم جمع می شوند و باز هم مرگ بر دیکتاتور می گویند. در این میان موتوری رد می شود و خیلی مشکوک به همه نگاه می کند. امروز گفته میشد که تردد موتوری ها ممنوع است و هر موتوری که دیده شود مربوط به نیروهای امنیتی است. مردم فریاد می زنند که "نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم". حدسم در مورد موتوری مشکوک درست بود. بیسیم میزند و دو موتوریِ 2 ترک دیگر می رسند. یکیشان می گوید: "بچه ها میریم بالا، از بالا می آییم تو دلشون. نترسید بچه ها!" همین اتفاق می افتد اما کاری نمی توانند بکنند و فقط مردم کمی متفرق می شوند که دوباره کمی جلوتر دور هم جمع می شوند. تصمیم می گیریم به سمت مترو برویم. اما در میدان جرثقیل گذاشته اند و نمی گذارند به سمت مترو برویم. ازکوچه پس کوچه ها می رویم. در یکی از کوچه ها گاردیها به تعداد زیاد در حال دنبال کردن عده ای هستند و از گوشه ای به سمت مترو می رویم. اما گاردیها با پرتاب تیرهای رنگی و چرخاندن باتوم هایشان می خواهند رعب و وحشت ایجاد کنند. یکیشان هم عکس و فیلم می گیرد. طرفداران دولت هم در ماشین یا پیاده در حال گرفتن عکس و فیلم هستند. به خیابانی که به مترو ختم می شود که می رسیم نشاندهنده این است که درگیری شدید بوده است. یک موتور آتش زده اند. سطل اشغال هم همینطور. زمین پر از سنگ و آجر و شیشه های شکسته است و همینطور رنگهایی که مربوط به پرتاب تیرهای رنگی است. نیروی زیادی در آنجا ریخته و با خشونت با مردم برخورد می کنند. برای دقایقی هم دربهای مترو را بسته اند و مردم نمی توانند به ایستگاه بروند. خلاصه از در بالا به داخل می رویم. جمعیت زیادی سوار قطار می شود. تعداد کمی هم از طرفداران دولتی هستند.

قطار که حرکت می کند، شعار "مرگ بر دیکتاتور!" در مترو طنین انداز می شود. چند پیرزن که از طرفداران دولتی هستند، شعار "مرگ بر منافق!" را سر می دهند. اما صدایشان در جمعیت گم می شود. مردم یکصدا و بی وقفه مرگ بر دیکتاتور می گویند و لحظه ای توقف نمی کنند. شعار "زندانی سیاسی آزاد باید گردد!" می گویند و آنها که واقعاً در انسانیتشان باید شک کرد شعار "زندانی سیاسی اعدام باید گردد!" سر می دهند. در ایستگاه دانشگاه شریف و آزادی تعداد بیشتری از طرفداران دولت سوار می شوند اما باز هم نمی توانند مقابله کنند. بین چند نفر از دو طرف دعوای لفظی در می گیرد. تا آنها وارد می شوند چند نفر شعار مرگ بر جیره خوار سر می دهند. پیرزنی می گوید: "بیایید ببینید چقدر جمعیت آمده بود." یکی می گوید: "ما هیچ وقت نیامده ایم و باز هم نمی آییم." پیرزن گفت: "آره! چون ماهواره نگاه می کنید، نمی آیید." طرف جواب داد: "ما اصلا ماهواره نداریم. اما ما چیزی رو که چشمامون توی خیابونا میبینه باور می کنیم." یکی دیگه گفت: "یک باره بگین بیان با باتوم بزننتون ببینم هنوز سر عقیده تون می مونین. ما 8 ماهه کتک می خوریم اما بازم میایم. شما که هنر نمی کنین. میاین پول بگیرین و چلو کباب هم می خورین. فکر کردین کار شاقی کردین. یکبار اجازه بدید معترضان بیان توی خیابون ببین شما زیادین یا اونا." پیرزن گفت: "شما می خواید آمریکا بیاد." دختر جوانی گفت: "کی خواسته آمریکا بیاد. آمریکا چه سگیه. ما کی اسم آمریکا رو آوردیم؟!" یکی هم اون وسط که چند نفر با هم دعوا می کنند داد می زنه چرا با هم دعوا می کنید. ما همه با هم خواهر و برادریم. یکی دیگه هم می گه ما همه چیزمون رهبره. ما که جز اون کسی رو نداریم. زن مسنی میگه بت پرستی شاخ و دم نداره. یکی رو کردن بت دارن می پرستن. بالاخره طرفدارای دولتی واقعاً کم میارن جلوی بقیه.

به سمت 7 تیر میریم. از مترو که میایم بالا موج نیروها رو میبینیم. تمام میدان و خیابانها پر از نیرو است. جوانی دم ایستگاه ایستاده است. یکی از لباس شخصی ها به سراغش می آید و سؤال می کند: "منتظر کسی هستی؟" جواب میدهد: "نه!" می گوید پس با من بیا و او را با خود می برد. جلوتر که می آیم می بینم که چند نفر دیگر را هم گرفته اند و در حال بازرسی بدنی آنها هستند. داخل ماشینهای ون پر از ظرفهای غذا و ماست است. به سمت ایستگاه اتوبوس می روم. چند نفری ایستاده اند، اما خبری از اتوبوس نیست. چند نفر یگر هم جمع می شوند.

زن و شوهری می گویند امروز بهشت زهرا شلوغ است. مادران عزادار به آنجا می روند. یکی دیگر می گوید: "من صبح زود رفتم آزادی، نصف نیروها و جمعیت زیادی را از شهرستانها آورده اند." خانمی خیلی آرام می گوید: "ساعت 4 قرار است برای زندانیها جلوی اوین تجمع شود." و می رود. بالاخره بعد از یک انتظار طولانی اتوبوس می آید. سوار می شویم. در طول مسیر یک حکومت نظامی واقعی است. تمام خیابان کریمخان و ولی عصر و بلوار کشاورز، پارک لاله، ستار خان همه پر از نیروست.

همه شاهد بودیم که بعد از تظاهرات عاشورا رژیم دچار چه وحشتی شد و اینها در این مدت هر چه در توان داشتند انجام دادند که در 22 بهمن عاشورا تکرار نشود. هزاران نفر طی این مدت، شبانه روز توسط نیروهای امنیتی رژیم دستگیر شدند. کلیه نیروهای امنیتی به حالت آماده باش در آمدند. همه کار کردند، حتی اعدام.

در اخبار تلویزیون دولتی مدام بر جمعیت زیاد تأکید می کند. درحالیکه به نظر من امسال نسبت به سالهای قبل جمعیت نیروهای طرفدار رهبرخیلی کمتر بود و البته اصلاً با توجه به هزینه هایی که کردند، این جمعیت عجیب نبود. نکته مهم این بود که بسیار زود مراسم را تمام کردند و همین که تظاهرات و مبارزه معترضین مثل روز عاشورا نبود، رژیم خیلی ذوق زده شده بود. علت اش را باید در حوادث بعد از عاشورا و مواضع رهبران ارتجاعی سبز جستجو کرد.

بدون اغراق باید گفت که فلج شدن مردم در مقابل مزدوران رژيم نتیجه خیانت و تاکتیکهای بود که رهبران ارتجاعی سبز جلو مردم گذاشتند و در این میان باید تأکید کرد که صدای آمریکا هم خیلی جهت دار صحبت می کرد و خط می داد.

یکی از طرفداران "رهبر" در تماس تلفنی گفت که ما خرو با پالونش از این کشور بیرون می کنیم. منظور به موسوی و کروبی و خاتمی است. که فوراً صداشو قطع کردند و دایم می گفتند که مردم امروز به حرف رهبرانشون گوش دادند که شعارهای ساختار شکن ندادند. در حالیکه اینطور نیست. امروز چندان خبری از یا حسین میرحسین نبود.

به نظر من امروز مردم خیلی حضور خوبی داشتند. مصمم بودن مردم، روحیه مبارز و رزمنده جوونها نکته خیلی مهمی بود و اینکه تأکید بر ادامه مبارزه داشتند.

مردم باید از مبارزه 22 بهمن درس بگیرند.

زمان مناسبی است برای اینکه جوانان، زنان و دیگر نیروها بفهمند که منافع این رهبری ارتجاعی با منافع مردم زمین تا آسمان فاصله دارد. هر چه مبارزه سخت تر می شود ماهیت این نیروها مشخص تر می شود. اگر در هنگامه انقلاب بهمن 57 توانستند در فاصله کوتاهی یک رهبری ارتجاعی را در رأس مبارزات مردم قرار دهند اما اکنون به خاطر دلایل گوناگون این امری ساده نیست و همین فرصت مناسبی به نیروهای انقلابی و مترقی می دهد که این شکاف را پر کنند.

این موج سر باز ایستادن ندارد!

22 بهمن 1388

۱۳۸۸ بهمن ۲۴, شنبه

نامه سرگشاده حمید تقوائی به بانکها و نهادهای مالی جهان: حسابهای بانکی مقامات چپاولگر جمهوری اسلامی را مسدود کنید!

نامه سرگشاده حمید تقوائی به بانکها و نهادهای مالی جهان: حسابهای بانکی مقامات چپاولگر جمهوری اسلامی را مسدود کنید!


بموجب سندی که اخیرا منتشر شده و ضمیمه این نامه است، شصت و هفت تن از سران و مقامات جمهوری اسلامی در بانکهای متعددی در ۱۹ کشور جهان حسابهای شخصی چندین میلیون و میلیارد دلاری دارند. این اولین بار نیست که این حسابها افشا میشود. اما انتشار این لیست در شرایطی که حکومت دزد و جانی جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است، تنها فرصت دیگری است تا از جانب مردم ایران به شما اخطار کنم:

۱- همه این اموال متعلق بمردم ایران است و مقامات حکومتی ایران با دزدی و جعل و اختلاس و کلاهبرداری آنرا تصاحب کرده اند. حزب کمونیست کارگری و مردم و دولت آینده ایران هرنوع همکاری و کمک و تسهیل این نقل و انتقال اموال مردم ایران را از جانب هر بانک و موسسه مالی و در هر جای جهان صورت بگیرد، همدستی با سارقین حاکم بر ایران میداند و آنرا محکوم میکند.

۲- از باز کردن حساب شخصی برای سران و مقامات جمهوری اسلامی خودداری کنید. همه اطلاعات مربوط به حسابهای ذکر شده در این لیست باید علنی شود و در دسترس تحقیقات قانونی قرار بگیرد. این حسابها باید فورا بسته شده و موجودیهای آن مسدود شود. این اموال متعلق به مردم ایران است و باید به آنان بازگردانده شود.

۳- حزب کمونیست کارگری ایران محق است که از همه ابزارهای قانونی که در اختیار دارد برای جلوگیری از انتقال اموال مردم ایران به کشورهای دیگر و افشای طرفین دخیل در نقل و انتقال این اموال استفاده کند. این اختلاس و دزدی محسوب میشود و از نظر مردم ایران محکوم است و باید تحت پیگیرد قانونی قرار بگیرد.

در انتظار عکس العمل و اقدامات فوری شما هستم.

حمید تقوائی

دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران

۱۴ ژانویه۲۰۱۰

ليست حسابهاى بانکى


خلاصه گزارشی از حساب های بانکی سران جمهوری اسلامی ایران در بانک های خارج از کشور

درج شده در سایت اشتراک


( با تشکر ویژه از یکی از طرفداران جنبش سبز که در یکی از بانک های مالزی مشغول بکار است)
1- غلام حسین الهام: 25 میلیون دلار در دبی، 13 میلیون دلار در ترکیه، 17 میلیون دلار در سوئیس ، 0.7 میلیون دلار در بیروت
2- س.ح. پناهیان: 11 میلیون دلار در بانک اسلامی شارجه، 4 میلیون یورو در مالزی
3- مسعود کاظمی: 45 میلیون یورو در آلمان ، 2/4 میلیون دلار در دبی،
4- علی هاشمی بهرمانی : 2/5 میلیون دلار در کویت، 11 میلیون یورو در بلژیک ، 23 میلیون دلار در دبی، یک حساب نامعلوم در سوئیس
5- محمد محمدی: 12 میلیون دلار در دبی ، 17 میلیون دلار در کویت ، 8 میلیون یورو در ترکیه
6- مهدی احمدی نژاد: 18 میلیون یورو در بلژیک ، 45 میلیون یورو در سوئیس ، 14 میلیون دلار در بانک اسلامی شارجه
7- نازیه خامنه ای : 7 میلیون دلار در ترکیه، 65 میلیون یورو در آلمان ، 122 میلیون پوند در انگلیس
8- صادق محصولی : 14 میلیون یورو در امارات متحده عربی ، 24 میلیون دلار در ترکیه، 3 میلیون یورو در مالزی
9- مجتبی خامنه ای : 1 بیلیون پوند در انگلیس ( بلوکه شده ) ، 2/2 بیلیون یورو در آلمان، 766 میلیون دلار در قطر ، یک حساب نامعلوم در سوئیس
10- حسین معادیخواه: 15 میلیون دلار در کویت ، 45 میلیون یورو در اتریش، 7 میلیون دلار در امارات متحده عربی
11- عیسی کلانتری : 2/3 میلیون یورو در بلژیک ، 2/1 میلیون دلار در ایتالیا،
12- حسین طائب: 122 میلیون دلار در امارات متحده عربی ، 42 میلیون یورو در ایتالیا
13- مسعود حجاریان کاشانی : 92 میلیون دلار در اتریش، 7/13 میلیون دلار در قطر
14- سردار احمد وحیدی : 32 میلیون دلار در امارات متحده عربی ، 65 میلیون دلار در ترکیه، 122 میلیون دلار در آلمان ( بلوکه شده)
15- عباس کدخدائی : 5/2 میلیون یورو در ایتالیا، 1/7 میلیون دلار در کویت ، 32 میلیون دلار در کویت
16- مجتبی مصباح یزدی: 184 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 221 میلیون دلار در شرکت سهامی النخل ، 55 میلیون یورو در اسپانیا
17- علی مصباح یزدی: 45 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 17 میلیون دلار در ترکیه، 65 میلیون پوند در بانک برکلی انگلیس، 75 میلیون دلار در آفریقای جنوبی ، 110 میلیون یورو در آلمان
18- حسین فیروز آبادی: 320 میلیون دلار در مالزی ، 65 میلیون دلار در امارات متحده عربی ، 103 میلیون دلار در کویت، 17 میلیون دلار در ترکیه، یک حساب نامعلوم در سوئیس
19- پرویز فتاح: 16 میلیون دلار در ترکیه، 2/5 میلیون یورو در ترکیه، 22 میلیون دلار در سوئیس
20- حسن شجونی : 5/66 میلیون دلار در دبی ، 39 میلیون دلار در کویت، 2/11 میلیون دلار در بیروت، 8 میلیون دلار در مالزی
21- ح عسگر اولادی : 172 میلیون دلار دربلژیک، 120 میلیون یورو در آلمان ، 420 میلیون دلار در شرکت سهامی النخل، 42 میلیون دلار در ترکیه، 219 میلیون دلار در مالزی ، یک حساب نامعلوم در سوئیس
22- حسین جنتی : 288 میلیون دلار در دبی، یک حساب نامعلوم در ترکیه که به مقدار 200 میلیون دلار گارانتی شده است، 150 میلیون دلار در ژاپن، 32 میلیون دلار در مالزی
23- سکینه خامنه ای : 25 میلیون دلار در مالزی ، 14 میلیون دلار در قطر، 112 میلیون دلار در دبی
24- اسفندیار رحیم مشائی: 2/5 میلیون یورو در آلمان ، 32 میلیون یورو در ایتالیا، 41 میلیون دلار در دبی
25- ح محمدی عراقی : 4/48 میلیون دلار در دبی، 4/2 میلیون دلار در بیروت، 56 میلیون دلار در اسپانیا
26- علی اکبر ولایتی: 244 میلیون یورو در آلمان، 6 میلیون یورو در اتریش، 56 میلیون دلار در مالزی
27- محمد محمدی ری شهری : 241 میلیون دلار در شرکت سهامی النخل، 121 میلیون دلار دردبی، 48 میلیون دلار در آلمان ، 43 میلیون یورو در ایتالیا
28- محسن هاشمی بهرمانی: 35 میلیون دلار در امارات متحده عربی ، 65 میلیون یورو در بلژیک
29- معصومه هاشمی ثمره: 11 میلیون دلار در قطر، 9/5 میلیون دلار در مالزی
30- علی لاریجانی: 185 میلیون یورو در اتریش، 16 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 112 میلیون یورو در مالزی
31- عباس آخوندی: 9 میلیون دلار در امارات متحده عربی ، 2/5 میلون دلار در بانک بیروت
32- محسن رفیق دوست: 129 میلیون دلار در بلژیک، 44 میلیون دلار در کویت، 92 میلیون دلار در مالزی
33- حمید حسینی: 30 میلیون دلار در مالزی، 82 میلیون یورو در اسپانیا
34- محمد حسینی: 14 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 7 میلیون دلار در کویت، 3 میلیون دلار در ترکیه، 11 میلیون پوند در انگلیس
35- محمود حسینی: 2/3 میلیون دلار در ترکیه، 4/11 میلیون دلار در کویت
36- مجتبی هاشمی ثمره: 28 میلیون یورو در اسپانیا ، 76 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 124 میلیون دلار در مالزی
37- کامران دانشجو: 76 میلیون یور در اتریش، 2/7 میلیون دلار در مالزی
38- احمدرضا رادان: 98 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 65 میلیون دلار در کویت، 121 میلیون دلار در آفرقای جنوبی
39- یداله جوانی: 22 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 5 میلیون دلار در هند، 23 میلیون یورو در پرتغال
40- غلامرضا فیاض: 65 میلیون دلار در مالزی، 9/40 میلیون دلار در کویت
41- علیرضا فیاض: 23 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 17 میلیون یورو در ترکیه، 7 میلیون یورو در ایتالیا
42- علی مبشری: 12 میلیون یورو در بلژیک ، 19 میلیون دلار در مالزی ، 42 میلیون دلار در کویت
43- محمد نقدی: 142 میلیون یورو در امارات متحده عربی، 24 میلیون دلار در امارت متحده عربی، 66 میلیون دلار در مالزی
44- فرهاد دانشجو: 3/2 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 6/5 میلیون دلار در ترکیه
45- خسرو دانشجو: 11 میلیون دلار در ترکیه، 7 میلیون دلار در جمهوری چک
46- حمید حسینی : 2/4 میلیون دلار در مالزی ، 28 میلیون دلار در امارات متحده عربی
47- محمدباقر خرازی: 120 میلیون دلار در لبنان، 86 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 42 میلیون دلار در بانک برکلی شعبه آفریقای جنوبی
48- مهدی هاشمی ثمره: 7/5 میلیون دلار در ترکیه، 44 میلیون دلار در کویت
49- حمید رسای: 62 میلیون دلار در مجارستان، 32 میلیون یورو در آلمان ، 18 میلیون پوند در انگلیس، 14 میلیون دلار در امارات متحده عربی
50- حسین موسوی اردبیلی: 21 میلیون دلار در کویت، 110 میلیون دلار در امارت متحده عربی
51- علی مبشری: 7 میلیون یورو در اتریش، 4/22 میلیون دلار در امارات متحده عربی
52- حسین شریعت مداری: 225 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 54 میلیون دلار در شرکت سهامی النخل، 65 میلیون یورو در بانک HSBC انگلیس، 156 میلیون دلار در مالزی ، 600 میلیون دلار در بانک سنت پیترزبورگ روسیه
53- حسین شاهمرادی: 56 میلیون دلار در امرات متحده عربی، 64 میلیون دلار در مالزی، 7 میلیون دلار در هند
54- کامران دانشجو: 24 میلیون دلار در ژاپن، 43 میلیون دلار در مالزی
55- داود احمدی نژاد : 55 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 48 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 8 میلیون دلار در بانک سنت پیترزبورگ روسیه
56- عبداله عراقی: 84 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 127 میلیون دلار در لبنان ، 76 میلیون دلار در مالزی، حساب محرمانه در سوئیس
57- بهاء الدین حسینی هاشمی: 45 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 80 میلیون دلار در مالزی
58- محی الدین فاضل هرندی: 52 میلیون دلار در عمان، 45 میلیون دلار در عربستان سعودی
59- احمد جنتی : 450 میلیون یورو در بلژیک ، 143 میلیون دلار در شرکت سهامی النخل، 124 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 267 میلیون دلار در مالزی، 118 میلیون دلار در آفریقای جنوبی، یک حساب نامعلوم در سوئیس
60- علی جنتی: 35 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 155 میلیون دلار در ترکیه، 55 میلیون یورو در آلمان، یک حساب نامعلوم در سوئیس
61- حسین صفار هرندی: 38 میلیون دلار در امارات متحده عربی، 20 میلیون دلار در مالزی، یک حساب نامعلوم در ترکیه
62- مرتضی رفیق دوست: 120 میلیون یورو در آلمان، یک حساب نامعلوم در سوئیس
63- م ح پارسا: 43 میلیون دلار در ترکیه، 12 میلیون دلار در مالزی
64- فاطمه عسگر اولادی: 43 میلیون دلار در قطر، 16 میلیون دلار در ترکیه
65- علی اکبر محتشمی: 125 میلیون دلار در شارجه، 85 میلیون دلار در کویت، 200 میلیون دلار در مالزی ، یک حساب نامعلوم در سوئیس
66- یاسر بهرمانی هاشمی: 22 میلیون یورو در آلمان، 12 میلیون یورو در اتریش، 14 میلیون دلار در امارات متحده عربی
67- غلامعلی حداد عادل: 12 میلیون دلار در ترکیه، 4/2 میلیون دلار در مالزی، 43 میلیون دلار در امارات متحده عربی

درج شده در سایت اشتراکhttp://www.ireport.com/docs/DOC-375960